1 - بر نفس خود بخیل باش و زمام آن را در آنچه برایت روانیست رها مگردان که بخل ورزیدن بر نفس داد آن را دادن است در آنچه دوست دارد یا ناخوش مىانگارد.1
2 - مؤمن ... سینه او هر چه فراختر است و نفس وى هر چه خوارتر.2
3 - پس حساب نفس خود را براى خود گیر که دیگران را حسابرسى است.3
4 - آن که حساب نفس خود کرد سود برد و آن که از آن غافل گردید زیان دید4
5 - بر خواهش نفست غلبه کن حکمت الهى برایت کامل مىشود.5
6 - با کندن ریشه بدى از سینهات آن را از سینه دیگرى بر کن.6
7 - راه راست را از عقل جوى و هواى نفس را مخالفت کن تا پیروز گردى.7
8 - آنکه از خود خوشنود بود ناخشنودان او بسیار شود.
9 - خداى بیامرزد مردى را که با لجام طاعت و تقوى خویش نفس را مهار کند و لجام زند و با زمام خود را بسوى فرمانبردارى خدا بکشاند.8
10 - «به نفس خدمت کردن او را از لذت و سرمایههاى (شهوانى) بازداشتن و به کسب علوم و حکمت ها وادارش کردن و به عبارت و طاعت ها بکوشش داشتن است، و رستگارى نفس در این است».9
11 - پیکر و تن را خدمت کردن به او دادن است آنچه را که مىخواهد از لذات و شهوت ها و سرمایهها و هلاک نفس در این کار است. 10
1)صفحه 326 - نهج البلاغه شهیدى)
2)کلمات قصار 333 - ص 421)
3)خطبه 223 - 16
4)کلمات قصار 208
5)غرر الحکم ج 1 فصل دوم ح 49
6)غرر الحکم ج 1 فصل دوم ح 70
7)غرر الحکم ج 1 فصل دوم ح 87
8)غرر الحکم ج 1 فصل سى و سوم، ح 15
9)همان - فصل 31 - ح 61
10)همان ح 60