خیلی از معتادها تابلو هستند، ولی ارزش هنریشان صفر است
تختخواب دونفره بعد از مدتی صاحب فرزندی به نام گهواره شد.
بعضی ها هندوانه زیر بغلت می گذارند و بعضی ها پوست موز زیر پایت.
بعضی ها به آسمان نگاه می کنند و بعضی ها به دست این و آن.
هر وقت زنگ زدم فلسطین، دیدم اشغال است.
آنهایی که پول ندارند مجبورند حرف مفت گوش کنند.
عده ای قانون را پیاده می کنند که خود سوار شوند.
فقط حرف های استاد ریاضی، حرف حساب بود !
به نظر عشاق، قدرت چشم ها بیشتر از قدرت مغزهاست.
میخ مدعی شد که از من تو سری خورتر وجود ندارد.
بعضی ها تا یک قدمی کار می روند اما سرکار نمی روند.
خیلی از موش ها به گربه ها هم محل هاپو نمی گذارند.
برای تاب دادن سبیلش به شهر بازی رفت.
کشاورز عصبانی بادمجان را زیر چشم می کارد .
شاید کاکتوس مادر زن گل ها باشد.
اگر دلتان« قرص» است ، از« دردسر» نترسید.
وقتی چوب کبریت سرش را خاراند ، آتش گرفت .
گاهی اوقات گونه هایم پیست سرسره بازی اشک هایم می شود.