جوامع بشر در طی قرون و اعصار به وسیله دو سرمایه بزرگ به زندگی خویش ادامه داده و ادامه حیات نموده اند. سرمایه اول ذخایری است که به قضاء حکیمانه الهی در جوانان بشر آفریده شده است مانند عقل ، هوش، غرایز و دیگر قوای طبیعی و سرمایه دوم ذخایری است که بشر با سعی و کوشش بدست آورده است مانند علوم، فنون ، تجارب و دیگر اطلاعات اکتسابی.
صفت تقلید در بشر از مواهب بزرگ خداوند حکیم و از ارکان اساسی زندگی اجتماعی است. این ویژگی از دوران کودکی آغاز می گردد و در تمام ایام جوانی و میانسالی و پیری هم چنان مورد استفاده و بهره برداری انسان است. آدمی از راه تقلید با سال های گذشته مرتبط می شود . معلومات و تجارب آنان را اقتباس دمی کند، خود را به شرایط زندگی مجهز می سازد و به این وسیله کمبود غرایز خویش را جبران می نماید. غریزه تقلید به طور آگاه یا نا آگاه، اخلاق ، آداب و رسوم و زبان و فرهنگ را از نسل سابق به نسل فعلی منتقل می کند و خصایص ملل و اقوام را از خطر نابودی و زوال مصون می دارد. چه بسیار افرادی که در آغاز زندگی بر اثر تربیت های صحیح خانوادگی، وارث صفات پسندیده گذشتگان خود شدند و به خوبی و شایستگی پرورش یافتند. ولی در سنین جوانی یا میانسالی با اشخاص آلوده و گناهکار طرح دوستی ریختند ، از کارهای نادرستشان تقلید کردند و ترجیحاً روش های ناپسند آنان را جایگزین مکارم اخلاق و میراث های خانوادگی خود ساختند . حضرت علی (ع) می فرمایند: من لم یوکد قدیمه بحدیثه شان سلفه و خان خلفه (1).
کسیکه گذشته خوب خود را با رفتار های خویش محکم و استوار نسازد، پیشینیان خود را زشت و غمگین نموده و به فرزندان آنان و آیندگان خویش نیز خیانت کرده است.
تقلید از دنیای غرب باید آگاهانه و با اندازه گیری صحیح در چهار چوب عقل و مصلحت باشد. چون تقلید بی قید و شرط از تمام روش های غربیان به معنی قبول بسیاری از رذایل اخلاقی و پلیدهای اجتماعی است
غریزه تقلید مانند سایر غرایز کور و بی شعور است، خوب و بد را نمی فهمد، به صلاح و فساد توجهی ندارد. در زمینه تقلید دو مطلب اساسی وجود دارد که باید همواره مورد توجه باشند:
1- آنکه تقلید کننده بداند هدفش از عمل مورد تقلید چیست و برای چه منظوری از پی آن کار می رود. 2- آنکه بداند راه رسیدن به هدف کدام است و چگونه می تواند به منظور خویش نائل گردد.
اشخاص کوتاه فکر و ابله و همچنین اطفال خردسال که هنوز نیروی تفکرشان شکفته نشده است تحت تاثیر افراد قوی تر از خود قرار می گیرند و برای آنکه خود را شبیه آن ها بسازند کورکورانه از اعمال آن ها تقلید می کنند و کاهی افراد کم ارزش یا جامعه عقب افتاده، خود را همانند افراد یا جوامع بزرگ می سازند و مانند کودکان و ابلهان، ناسنجیده و بی رویه از کارهای آنان تقلید می نمایند و تصور می کنند با این عمل از حقارت و پستی رهایی می یابند. غافل از اینکه این تقلید های کورکورانه و غیر عاقلانه تنها ذلت آن ها را بر طرف نمی کند، بلکه بر ذلتشان می افزاید و بلکه حماقت و نارسایی فکر را نیز بر سایر نقاط ضعفشان اضافه می کند.
جوان و جاذبه ی غرب
بنابراین طی چند سال اخیر دنیای غرب بر اثر پیروزی هایی که در رشته های مختلف بدست آورده مرکز تحقیقات علمی جهان شده و افکار ملل شرق را به غفلت و بزرگی خود معطوف ساخته است. گرچه تمام مردم مشرق زمین به خصوص جوانان تحت تاثیر جهان نیرومند غربی قرار گرفته و کم و بیش از آن پیروی می کنند ولی در میان شرقیان گروهی مسحور و خود باخته غرب گردیده و دچار غرب زدگی شده اند. بدون تردید این طرز تفکر افراطی و زیاده روی در تقلید از غرب، عوارض زیان باری در بر دارد. پس جوانان شرق ، در دنیای کنونی باید علوم طبیعی و فنون صنعتی دانشمندان غرب را بیاموزند. از تجارب آنان در رشته های مختلف پیروی نمایند، با پیشرفت های علمی جهان پیشروی کنند ولی تقلید از دنیای غرب باید آگاهانه و با اندازه گیری صحیح در چهار چوب عقل و مصلحت باشد. چون تقلید بی قید و شرط از تمام روش های غربیان به معنی قبول بسیاری از رذایل اخلاقی و پلیدهای اجتماعی است.