حضرت فاطمه زهرا (س)
در برابر فضائل عظیم اهل بیت(ع) و مقامات فوق العاده آنها در درگاه خداوند، همیشه این دغدغه خاطر برای بعضی از افراد که در متن مسائل نیستند وجود دارد که نکند این همه فضائل نتیجه خوشبینی فوق العاده دوستان، و برداشتهای علاقمندان و عاشقان این مکتب باشد.
آنها چون به اهل بیت(ع) عشق میورزند، و همه چیز را از همین دریچه میبینند، هر کسی هر فضیلتی را بگوید یا احتمال دهد به آن مؤمن میشوند، خواه سند معتبری داشته باشد یا نه، و از قدیم گفتهاند:
اگر بر دیده مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی!
اینجاست که برای رفع هر گونه سوء ظن از این دور افتادگان، و اطمینان خاطر بیشتر دوستان و نزدیکان، به منابع دیگران مراجعه میکنیم، و اهل بیت پیامبر(ص) را در آئینه افکار و کتابها و نوشتههای معروف و مشهور و دست اول آنها مشاهده میکنیم.
در مجموع این نوشتار حتی یک روایت از منابع شیعه نقل نشده، و در میان اهل سنت نیز به سراغ کتابهائی رفتهایم که از معروفترین و مهمترین کتب حدیث و تاریخ و تفسیر آنها است.
1. برترین بانوی جهان
در روایات فراوانی که در منابع معروف اهل سنت آمده تصریح شده است که فاطمه زهرا(س) افضل زنان جهان بود، آن سخنی است که پیغمبر اکرم(ص) آن را به تعبیرات مختلف بیان فرموده است:
«اِنَّ اَفْضَلَ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِد، وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّد، وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ، وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزاحِم;(1)
برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمّد، و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم [همسر فرعون]».
رسوا خدا: هنگامی که مشتاق آن میوههای بهشتی میشوم، فاطمه را میبوسم و از بوی او بوی تمام آن میوهها را که در آن شب خوردم استشمام میکنم
2. بانوی بهشتی
نخستین سنگ بنای وجود انسان، انعقاد نطفه اوست، چرا که به هر حال نطفه است که قسمت مهمی از ارزشهای وجودی انسان را در بر دارد، و به همین دلیل در روایات اسلامی دستورهای زیادی وارد شده که این سنگ زیر بنا درست نهاده شود.
هنگامی که به تاریخ زندگی بانوی اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام) مراجعه میکنیم میبینیم او در این زمینه یک وضع استثنائی دارد که در تاریخ شخصیتهای بزرگ جهان اعم از مرد و زن بی نظیر است، بهتر است این سخن را از زبان پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بشنویم:
ابن عباس میگوید: پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) زیاد فاطمه را میبوسید، روزی عایشه عرض کرد: شما زیاد فاطمه را میبوسید؟
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: (این دلیلی دارد) در شب معراج هنگامی که جبرئیل مرا وارد بهشت کرد، از تمام میوههای بهشتی به من داد، و از عصاره آنها نطفه فاطمه در رحم خدیجه منعقد شد.
«فَاِذَا اشْتَقْتُ لِتِلْکَ الثِّمارِ قَبَّلْتُ فاطِمَةَ فَاَصَبْتُ مِنْ رائِحَتِها جَمِیعَ تِلْکَ الثِّمارِ الَّتی اَکَلْتُها;(2) هنگامی که مشتاق آن میوههای بهشتی میشوم، فاطمه را میبوسم و از بوی او بوی تمام آن میوهها را که در آن شب خوردم استشمام میکنم».
3. فاطمه(علیها السلام) محبوب ترین افراد نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله)
در حدیثی از زبان عایشه میخوانیم که میگوید:
«ما رَاَیْتُ اَحَداً اَشْبَهَ کَلاماً وَ حَدِیثاً مِنْ فاطِمَةَ بِرَسُولِ اللهِ(صلی الله علیه وآله) وَ کانَتْ اِذا دَخَلَتْ عَلَیْهِ رَحَّبَ بِها، وَ قامَ اِلَیْها، فَاَخَذَ بِیَدِها فَقَبَّلَها، وَ اَجْلَسَها فِی مَجْلِسِهِ;(3) من هیچ کس را در سخن گفتن از فاطمه شبیه تر به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ندیدم، هنگامی که وارد بر پدر میشد به او خوش آمد میگفت، و در برابر دخترش فاطمه بر میخاست، دست او را میگرفت و میبوسید، و او را در جای خود مینشاند».
4. مقام قرب فاطمه(علیها السلام) در پیشگاه خدا
فاطمه زهرا مروارید و صدف
در «صحیح ترمذی» از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)نقل میکند که فرمود:
«اِنَّما فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی ما آذاها وَ یَنْصَبُنِی ما نَصَبَها;(4) فاطمه پاره تن من است، آنچه او را آزار دهد مرا آزار میدهد و آنچه او را به زحمت افکند مرا به زحمت میافکند».
بدیهی است علاقه پدر و فرزندی هرگز نمیتواند چنین پدیده ای را توجیه کند، زیرا پیغمبر به عنوان «رسول الله» چیزی را اراده نمیکند جز آنچه خدا اراده کند، و هماهنگی خشنودی و رضای فاطمه با خشنودی و رضای خدا و پیامبر دلیلی جز محو اراده او در اراده و خواست خدا ندارد.
این نکته نیز شایان دقت است که معمولا جمله «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» را به معنای فاطمه پاره تن من است، تفسیر و ترجمه میکنند، در حالی که در این جمله سخنی از تن در میان نیست، بلکه مفهوم حدیث این است که فاطمه(علیها السلام)پاره ای از وجود و هستی پیامبر(صلی الله علیه وآله) است، هم از نظر جسمی و هم روحی، در خود روایات نیز شاهد بر این معنا داریم که به خواست خدا خواهد آمد.
5. زهد و ایثار فاطمه(علیها السلام)
ابن حجر و دیگران در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند، او هنگامی که از سفر باز میگشت نخست به سراغ دخترش فاطمه زهرا(علیهاالسلام) میآمد، و مدتی نزد او میماند، ولی یک بار برای فاطمه زهرا(علیهاالسلام) دو دستبند از نقره و همچنین یک گردنبند و دو گوشواره ساخته بودند، و پرده ای بر در اطاق آویزان کرده بود.
هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد شد و این منظره را دید بیرون آمد در حالی که آثار غضب در چهره اش نمایان بود، به مسجد آمد و بر منبر نشست.
فاطمه(علیها السلام) دانست که ناخشنودی پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به خاطر همان مختصر زینت است، همه را نزد پدر فرستاد تا در راه خدا صرف کند.
هنگامی که چشم پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آن افتاد سه بار فرمود:
«فَعَلَتْ، فِداها اَبُوها».(5)
فاطمه آنچه را که میخواستم انجام داد، پدرش به فدایش باد.
هر زمان زکریا وارد محراب او میشد غذای مخصوصی در آن جا میدید. از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آورده ای؟ گفت: این از سوی خداست، خداوند به هر کس بخواهد بی حساب روزی میدهد
6. مقام علمی فاطمه(علیهاالسلام)
در «مسند احمد» از امّ سلمه (یا طبق روایتی ام سلمی) چنین آمده : وقتی فاطمه(علیهاالسلام) به همان بیماری که به وفاتش منتهی گشت، بیمار شد من از او پرستاری میکردم، روزی حالتش را از همه روز بهتر دیدم، علی(علیه السلام) به دنبال کاری رفته بود، فاطمه(علیها السلام) به من فرمود: آبی بیاور تا غسل کنم، آب آوردم و او غسل کرد، غسلی که بهتر از آن ندیده بودم.
سپس فرمود: لباسهای تازه ای برای من بیاور، لباسها را آوردم و به او دادم، و او پوشید.
سپس فرمود: بسترم را در وسط اطاق بیفکن، من این کار را کردم، او دراز کشید و رو به قبله کرد، و دستش را زیر صورتش گذاشت، سپس فرمود: ای ام سلمه! [ام سلمی] من الان از دنیا میروم (و به ملکوت اعلا میشتابم) در حالی که پاک شده ام، کسی روی مرا نگشاید. این سخن گفت و چشم از جهان پوشید!(6)
این حدیث به خوبی نشان میدهد که فاطمه از لحظه مرگش آگاه و با خبر بوده، و بی آن که نشانههای آن در او باشد، آماده رحلت از این جهان گشت، و از آن جا که هیچ کس لحظه مرگ را جز به تعلیم الهی نمیداند این نشان میدهد که از سوی خدا به او الهام میشد.
آری، روح او با عالم غیب مربوط بود، و فرشتگان آسمان با او سخن میگفتند.
به علاوه مطابق روایات گذشته حتی او از مریم دختر عِمران و مادر حضرت عیسی برتر بود، و همین امر کافی است، زیرا قرآن با صراحت میگوید: مریم با فرشتگان خدا سخن میگفت، آیات متعددی در این زمینه در سوره مریم و آل عمران وجود دارد.
بنابراین فاطمه(علیها السلام) دخت گرامی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به طریق اولی باید بتواند با فرشتگان آسمان هم سخن شود.(7)
7. کرامات فاطمه زهرا(علیها السلام)
بخشى از خطبه حضرت زهرا (س)
بسیاری از مفسّران اهل سنّت مانند زمخشری و سیوطی در ذیل آیه شریفه :
«(کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَاب);(6) هر زمان زکریا وارد محراب او میشد غذای مخصوصی در آن جا میدید. از او پرسید: ای مریم! این را از کجا آورده ای؟ گفت: این از سوی خداست، خداوند به هر کس بخواهد بی حساب روزی میدهد».
از جابربن عبدالله نقل کرده اند که : رسول خدا(صلی الله علیه وآله) چند روز بود غذایی نخورده بود، و کار بر او مشکل شد، به منزل همسرانش سر زد هیچ کدام غذایی نداشتند، سرانجام به سراغ دخترش فاطمه(علیها السلام)آمد و فرمود: دخترم! غذایی داری من تناول کنم زیرا گرسنه ام؟
عرض کرد: نه بخدا سوگند!
هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از نزد او خارج شد، زنی از همسایگان دو قرص نان و مقداری گوشت برای فاطمه(علیها السلام)هدیه آورد، و او آن را گرفت و در ظرفی گذاشت و روی آن را پوشاند و گفت: بخدا سوگند رسول الله(صلی الله علیه وآله) را بر خود و فرزندانم مقدم میدارم!
و این در حالی بود که همه گرسنه بودند.
حسن و حسین را به سراغ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرستاد و از او دعوت کرد به خانه بیاید.
عرض کرد: فدایت شوم، چیزی خداوند برای ما فرستاده، و من آن را برای شما ذخیره کرده ام.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: بیاور. و او ظرف غذا را نزد حضرت آورد. هنگامی که پیغمبر سر ظرف را برداشت مملو از نان و گوشت بود، هنگامی که فاطمه آن را دید در تعجب فرو رفت، و فهمید این نعمت و برکتی است از سوی خدا، شکر آن را بجا آورد و بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) درود فرستاد.
پیغمبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: دخترم! این را از کجا آورده ای؟
عرض کرد:
«(هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَاب); این از سوی خداست، خداوند به هر کس بخواهد، بی حساب روزی میدهد!».
پیامبر(صلی الله علیه وآله) شکر خدا را بجا آورد و این جمله را فرمود:
«اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِی جَعَلَکَ شَبِیهَةً بِسَیِّدَةِ نِساءِ بَنِی اِسْرائِیلَ».
شکر میکنم خدایی را که تو را شبیه [مریم] بانوی زنان بنی اسرائیل قرار داد.
او را فاطمه نام نهاده، زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است
8. نخستین کسی که وارد بهشت میشود!
ذهبی در «میزان الاعتدال» آورده است که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«اَوَّلُ شَخْص یَدْخُلُ الْجَنَّةُ فاطِمَةُ(علیها السلام);(7) نخستین کسی که وارد بهشت میشود، فاطمه است!».
9. نامهای پرمعنای فاطمه(علیها السلام)
از احادیث بر میآید که نامگذاری فاطمه زهرا(علیها السلام) بوسیله حکیم علی الاطلاق یعنی خدای عالم انجام گرفته است.
از سوی دیگر «فاطمه» از ماده «فطم» (بر وزن حتم) به معنای بازگرفتن کودک از شیر مادر است، سپس به هر گونه بریدن و جدایی اطلاق شده است.
در حدیثی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که فرمود:
«اِنَّما سَمَّاهَا فَاطِمَة لاَِنَّ اللهَ فَطَمَها وَ مُحِبِّیها عَنِ النّارِ;(8) او را فاطمه نام نهاده، زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است».
از این تعبیر استفاده میشود که نامگذاری بانوی اسلام به این نام، از سوی خداوند صورت گرفته، و مفهومش این است که خدا وعده داده است او و کسانی که او را دوست دارند و در خط مکتب او باشند هرگز به دوزخ نروند.
حضرت فاطمه سلام الله علیها
10. هدیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) به فاطمه(علیها السلام)
غیر از هدایای فوق العاده معنوی که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به دخترش فاطمه زهرا(علیها السلام) داد که هر کدام از دیگری گرانبهاتر و پرارزش تر بود که بعضی از آنها در تاریخ ضبط شده مانند تسبیح حضرت زهرا(علیها السلام) و بعضی را مینمی دانیم. یک هدیه به ظاهر مادی نیز به او داد و عجب این که این هدیه نیز به فرمان خدا صورت گرفت چنانکه در حدیث زیر آمده است:
سیوطی نقل میکند: هنگامی که آیه شریفه:
«(وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ);(9) و حق نزدیکان را بپرداز!».
نازل شد، پیغمبر(صلی الله علیه وآله) فاطمه(علیها السلام) را صدا زد و سرزمین «فدک» را به او واگذار کرد.(10)
البتّه چنانکه در فصل «ماجرای غم انگیز فدک» میآید، بخشیدن فدک به فاطمه(علیها السلام) یک مسأله ساده نبود، پشتوانه ای بود برای مسأله ولایت علی(علیه السلام) و سندی برای تحکیم و تثبیت مقام والای این خانواده، و از این نظر یک هدیه معنوی نیز محسوب میشد.
پینوشتها:
1 . این حدیث در «مستدرک الصحیحین»، جلد 2، صفحه 497 نقل شده و سپس تصریح میکند که اسناد این حدیث صحیح است.
2. ذخائر العقبی، صفحه 36 .
3. مستدرک الصحیحین، جلد 3، صفحه 154 .
4. صحیح ترمذی، جلد 2، صفحه 319 .
5. الصواعق المحرقه، صفحه 109 .
6. مسند احمد بن حنبل، جلد 6، صفحه 461. این حدیث را ابن اثیر در «اسد الغابة» و جمعی دیگر در کتب خود آورده اند.
7. البتّه دلایل علمی و دانش گسترده و فوق العاده آن حضرت در روایات شیعه وضع دیگری دارد که در زندگی نامه آن بزرگوار قبلا بدان اشاره شد
8. آل عمران، آیه 37 .
9. میزان الاعتدال، جلد 2، صفحه 131 .
10. تاریخ بغداد، جلد 2، صفحه 331 .
11. اسراء، آیه 26 .
12. درّ المنثور، ذیل آیه; میزان الاعتدال، جلد 2، صفحه 288; کنزالعمّال، جلد 2، صفحه 158 .
علی و فاطمه
بهترین طریق شناخت یک زن تعریف و توصیف شوهرش میباشد. زیرا شوهر از افراد دیگر، حتی از پدر و مادر، همسرش را بهتر میشناسد و بر خفایای افکار و رفتار و عادتهای خوب یا بد او آشناتر است. بنابراین حضرت علی علیه السلام همسرش زهرا علیهاالسلام را کاملاً میشناسد و بهتر از دیگران میتواند تعریف و توصیف نماید.
امیرالمؤمنین سخنان فراوانی درباره زهرا دارد لیکن در اینجا به دو کلام اکتفا میشود:
کلام اول را بامداد اولین روز عروسی در جواب سؤال پیامبر اکرم فرمود. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله صبح اولین روز عروسی وارد حجله شد، از داماد پرسید: کیف وجدت اهلک؟ فقال: نعم العون علی طاعة اللَّه [بحار ج 43 ص 117.]
یعنی رسول خدا از حضرت علی(علیهالسلام) پرسید: همسرت را چگونه یافتی؟ او در جواب عرض کرد: او بهترین یاور است بر اطاعت خدا.
کلام دوم را در آخرین ساعتهای عمر، حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: امیرالمؤمنین و زهرا در آخرین ساعتها با هم خلوت کردند. و قال: اوصینی بما احببت. قالت: یا ابن عم ما عهدتنی کاذبة و لا خائنة و لا خلفتک منذ عاشرتنی. فقال علیه السلام: معاذ اللَّه انت اعلم باللَّه وابرّ واتقی و اکرم و اشدّ خوفاً من اللَّه من ان اوبّخک بمخالفتی، قد عزّ علیّ مفارقتک [بحار ج 43 ص 91.]
یعنی: زهرا(سلاماللهعلیها) در آخرین ساعتهای وداع به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) گفت: پسر عمو! در طول عمر هرگز به تو دروغ نگفتم و خیانت نکردم و هیچگاه با تو مخالفت ننمودم.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در پاسخ فرمود: آری ای دختر پیامبر! معاذ اللَّه که تو خلافی را مرتکب شده باشی. مرتبه خداشناسی و نیکوکاری و تقوا و خداترسی تو بالاتر از آن است که با من مخالفت کرده باشی. مفارقت از تو بسیار بر من سخت است.
جز حضرت زهرا علیهاالسلام هیچ زن دیگری لیاقت هسمری با حضرت علی علیه السلام را نداشت، تنها او بود که میتوانست درباره اش بگوید: نعم العون علی طاعة اللَّه
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در آغاز زندگی زناشوئی خود حضرت زهرا علیهاالسلام را به عنوان بهترین همسری که با کمک او می توان خدای را اطاعت نمود معرفی کرد. جمله (نعم العون علی طاعة اللَّه) جمله ای کوتاه ولی بسیار پر محتوا است. در این جمله هدف ازدواج را بیان کرد که کمک گرفتن از همسر برای اطاعت از خدا باشد و همسرش زهرا را به عنوان بهترین مصداق برای توفیق در این امر مهم دانست. در آخرین ساعتهای وداع فاطمه علیهاالسلام نیز مقام عرفان و نیکوکاری و تقوا و خوف از خدای آن حضرت را ستود و نظر گذشته اش را تأیید نمود. معلوم میشود زهرا (سلاماللهعلیها) در طول مدت ازدواج نه تنها مزاحم شوهرش در اطاعت از خدا و انجام دادن مسؤولیت سنگین ولایت نبوده، بلکه در تمام ابعاد مؤید و معاون او هم بوده است.
با توجه به شخصیت فوق العاده امیرالمؤمنین(علیهالسلام) ، و موقعیت اخلاقی، سیاسی، اجتماعی آن حضرت، شخصیت ممتاز همسرش زهرا علیهاالسلام نیز روشن میشود.
علی بن ابی طالب علیه السلام یک فرد عادی نبود، بلکه دومین شخصیت ممتاز اسلام، سپهسالار و سرباز نیرومند و فداکار اسلام بود. مرد عدالت، زهد، انفاق، مواسات، مساوات، ایثار، تقوا، و بالاخره ولی مسلمین و خلیفه رسول خدا بود. خود و خانواده اش در کمال عسرت زندگی میکردند و آنچه را که داشت در راه خدا انفاق مینمود. بیت المال را در بین مسلمین بالسویه تقسیم میکرد و هیچ کس را بر دیگری ترجیح نمیداد، حتی سهم خودش و امام حسن و امام حسین نیز بیش از سایرین نبود. وقتی برادرش عقیل شدت فقر خود را به آن حضرت عرض کرد حاضر نشد چیزی اضافه از آنچه به سایر مسلمین میداد بدهد. [بحار ج 41 ص 114.]
امیرالمؤمنین علیه السلام چنین مردی بود و میخواست این چنین زندگی کند و برای این چنین زیستن به همسری موافق نیاز داشت. و جز حضرت زهرا علیهاالسلام هیچ زن دیگری لیاقت هسمری با او را نداشت، تنها او بود که میتوانست درباره اش بگوید: نعم العون علی طاعة اللَّه.
ازدواج علی با فاطمه
در اینجاست که مقام ممتاز فاطمه روشن میشود و میتوان او را به عنوان تنها همسر لایق حضرت علی (علیهالسلام) معرفی نمود. او بود که توانست در بیت علی و بر طبق میل او زندگی کند و در اطاعت خدا و انجام مسؤولیتی که بر عهده اش نهاده بود، مؤید و مشوقش باشد. زهرا علیهاالسلام با رفتار اسلامی خود توانست لیاقت خود را برای فرزندی پیغمبر اکرم (صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم) و همسری امیرالمؤمنین علیه السلام باثبات رساند و به همین جهت از جانب پیامبر به عنوان بزرگترین و شایسته ترین زنان جهان معرفی شد. فاطمه بانوی نمونه ی اسلام است و بانوان اسلام باید از آن حضرت درس زندگی بگیرند.
در این میان خانواده ی رجال دین و روحانیین از مسؤولیت بیشتری برخوردارند. خانمی که همسری یک عالم دین را پذیرفته باید به مسؤولیت مقام شوهرش توجه داشته باشد.
باید بداند که خانه او به منزله خانه پیامبر و علی است. خانه معنویت، علم، عدالت، مواسات، مساوات، ایثار، تقوا، فضیلت، توجه به خدا، خدمت به اسلام و مسلمین، و در یک کلام خانه دعوت به همه فضائل و مکارم اسلامی و انسانی است.
باید بداند که مردم سخنان پیامبر و امامان (علیهم السلام) را از این خانهها میشنوند و انتظار دارند عمل آنها را نیز در همین خانوادهها مشاهده نمایند.
زن و فرزند یک عالم دین باید بدانند که خانه آنها جای خوشگذرانی و تجمل پرستی نیست بلکه بیت نمایش سیره ی پیامبر و علی و فاطمه علیهم السلام است.
هر زن و فرزند عالمی هم لیاقت آن را ندارد که به عنوان همسر و فرزند یک عالم دین معرفی شود بلکه لیاقت او در صورتی به اثبات میرسد که اعمال و رفتارش بر طبق اعمال و رفتار حضرت زهرا علیهاالسلام باشد
باید بدانند که اعمال و رفتار آنها مورد توجه مردم میباشد. با رفتار اسلامی خود میتوانند مروج اسلام باشند و مردم را به خوبی دعوت نمایند و با رفتار غیر اسلامی خود میتوانند بزرگ ترین ضربه را بر پیکر اسلام وارد نمایند و مردم را نسبت به علماء دین بدبین سازند و سخنانشان را از اعتبار بیندازند. میتوانند شوهر یا پدرشان را در انجام مسؤولیت کمک نمایند و بدین وسیله مروج دین و در ثواب او شریک باشند، و میتوانند او را از رعایت شؤون مقام مقدس روحانی بازدارند و سخنان او را از اعتبار ساقط سازند و مردم را به ارتکاب گناه و تخلف از قوانین شریعت تشویق نمایند و خود نیز در کیفر این گناهان سهیم و شریک باشند.
البته رجال دین در یک مرتبه نیستند بلکه هر چه مقام علمی و اجتماعی بالاتری را داشته باشند، خود آنها و خانواده شان نیز مسؤولیت بیشتر و سنگین تری را بر عهده دارند. و به همان مقدار که در انجام مسؤولیت خویش جدیت کنند نزد خدا مأجور خواهند بود. هر عالمی که در یکی از مقامات علمی و دینی قرار گرفت لیاقت آن را ندارد که خلیفه پیامبر و علی (علیهماالسلام) و عالم دین باشد، بلکه لیاقت او در صورتی است که اخلاق و رفتارش مانند پیامبر و علی علیهماالسلام باشد. هر زن و فرزند عالمی هم لیاقت آن را ندارد که به عنوان همسر و فرزند یک عالم دین معرفی شود بلکه لیاقت او در صورتی به اثبات میرسد که اعمال و رفتارش بر طبق اعمال و رفتار حضرت زهرا علیهاالسلام باشد.
انسان
انسان ها از نظر روحیات و خلق و خو و توانمندی های بدنی متفاوت هستند اما آنچه در وجود آدمی از اهمیت والایی برخوردار است و حاکم بر تمام هستی انسان است عقل است و این عقل جنبه ملکوتی داشته و در همه انسان ها مشترک است .
اگر کمی به روزها و دوره های مختلف زندگی که پشت سر گذاشته ایم توجه کنیم متوجه خواهیم شد که از همان ابتدای زندگی مرحله به مرحله قدم به قدم جلو آمده ایم ابتدا جنین بوده سپس طفلی کوچک و بعد روزگار نوجوانی و الی آخر . بنابراین زندگی ما با زمان بندی و تدرّج گره خورده است و توجه به همین زمان بندی و تدرّج در رسیدن به هدف زندگی انسان دارای اهمیت می باشد.
توجه به توانایی ها و ناتوانی ها
آدمی دارای توانمندی ها و در عین حال نواقصی است که برای رسیدن به کمال نهایی خویش باید به هر دو توجه کند. علی الخصوص نواقص، اعم از اخلاقی و رفتاری و درونی و ذهنی که هر یک نقش به سزایی را در عدم پیشبرد انسان به سمت و سوی مقصدش دارد . برای مثال حضرت امیر مومنان در حکمت 147خطاب به کمیل می فرمایند : بدان که در اینجا (اشاره به سینه مبارک ) دانش فراوانی انباشته است ، ای کاش کسانی را می یافتم که می توانستند آنها را بیاموزند، آری تیزهوشانی را می یابم اما مورد اعتماد نمی باشند ، دین را وسیله دنیا قرار داده اند و با نعمت های خدا بر بندگان و با برهان های الهی بر دوستان خدا فخر می فروشند . یا گروهی که تسلیم حاملان حق می باشند اما ژرف اندیشی لازم را در شناخت حقیقت ندارند که با اولین شبهه ای شک و تردید در دلشان ریشه می زند پس نه آنها و نه اینها سزاوار آموختن دانش های فراوان من نمی باشند . (حکمت 147 / نهج البلاغه محمد دشتی )
و همچنین توجه به توانمندی های دوران جوانی که آدمی مستعد فراگیری علوم و مزین شدن به اخلاق نیکو می باشد که حضرت در نامه ایی خطاب به فرزندشان می فرمایند : دل جوان همچون زمین ناکشته است هر چه در آن افکند بپذیرد ... سپس به ادب، آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت هوایی دیگر گیرد تا با رأی قاطع روی به کاری آری و از آنچه خداوند تجربت در پی آن بودند و آزمودند بهره برداری و رنج طلب از تو برداشته شود.(نهج البلاغه / نامه 31 )
حقیقت انسان دارای بعد ملکوتی است و انسان از استعداد نامتناهی برخوردار است به گونه ایی که می توانست اسماء الهی را بیاموزد و به فرشتگان بیاموزاند و مقام خلیفه الهی را بیابند
انسانی که به خویشتن خویش واقف بوده درد خود را بهتر از هر کسی دیگری دانسته و به دنبال درمان خواهد بود همین است که عارفان و سالکان بر خودشناسی تأکید فراوان داشته اند چنانکه حضرت می فرمایند: دانا کسی است که قدر خود را بشناسد و در نادانی انسان همین بس که قدر خویش را نشناسد. (خطبه 1-3 )
تفاوت انسان ها در بهره گیری از کمال
کمال نهایى انسان
گاهی با خود فکر می کنیم که نمی توانیم از پس مشکلات و سختی های راه پر فراز و نشیب کمال برآییم و استعداد و قابلیت رسیدن به این مراحل عالی را نداریم و بیشتر از آنچه هستیم نمی توانیم باشیم. اینها وسوسه ها و توهماتی است که گاه و بی گاه به سراغمان آمده و ناامیدی را بر تمام وجودمان غالب می سازد. اما در جواب به تمام این چون و چراها و بهانه هایی که برای راضی کردن خودمان می تراشیم باید گفت انسان ها از نظر روحیات و خلق و خو و توانمندی های بدنی متفاوت هستند اما آنچه در وجود آدمی از اهمیت والایی برخوردار است و حاکم بر تمام هستی انسان است عقل است و این عقل جنبه ملکوتی داشته و در همه انسان ها مشترک است . اما نباید انتظار داشت که به یک باره تمام توانمندی های عقلانی انسان شکوفا گردد و او را به سر منزل مقصود رساند بلکه این راه نیازمند گذر زمان و توجه به تمکن و توانایی افراد است .
حقیقت انسان دارای بعد ملکوتی است و انسان از استعداد نامتناهی برخوردار است به گونه ایی که می توانست اسماء الهی را بیاموزد و به فرشتگان بیاموزاند و مقام خلیفه الهی را بیابند. (خطبه 1و 192)
کلام آخر اینکه به قول استادی بزرگوار همه انسانها توانایی انسان کامل شدن را دارند و این نعمتی است که موهبت الهی بوده و همگان به یکسان از آن بهره مندند ، یکی همت کرده و این نعمت را در می یابد و دیگری آن را به ورطه هلاک می کشاند .
هر مرتبه از وجود حکمی دارد
گر حفظ مراتب نکنی زندیقی
همه ما خوابیدن را دوست داریم، مخصوصا وقتی که از یک خواب خوب بلند می شویم. در گذشته، پزشکان خوابیدن را نادیده می انگاشتند، ولی امروز با پیشرفت علم، مشخص شده که خواب به اندازه خوراک مهم می باشد.
خوابیدن
ما در حدود یک سوم روز را می خوابیم، اما خیلی کم در مورد خواب می دانیم. در زیر مطالب مهمی در مورد خواب را بیان می کنم. امیدوارم با اطلاع از این موارد، به خواب خود نیز اهمیت بدهیم:
1- خوابیدن باعث می شود که بدن برای انجام اعمال مهم آماده شود، حافظه بلند مدت تقویت شود و از تاثیر آسیب هایی که در طول روز به ما می رسند جلوگیری گردد. 7 تا 9 ساعت خواب در شب، عملکرد بدن و مغز را در روز بعد بالا می برد و انرژی زیادی به ما می دهد.
2- اگر شما کمتر از آنچه احتیاج دارید، بخوابید، کارهای بدنی و ذهنی را به کندی انجام خواهید داد. تداخل هورمونی، افزایش اشتها ، تغییر روحیه و همچنین افزایش بیماری های مزمن از دیگر عوارض کم خوابی است.
3- بدن شما برنامه مشخصی برای فعالیت روزانه دارد. هنگامی که مسافرت می روید و یا شیفت کاری شبانه دارید، بدن تان به سختی می تواند ساعت خوابیدن را تنظیم کند. بنابراین به سختی می خوابید و برخی فواید خوابیدن را از دست می دهید. به ازای 1 تا 2 ساعت تغییر در زمان خواب، یک روز را برای تنظیم کردن خواب تان لازم دارید.
4- همه ما در هر سنی که باشیم (چه نوجوان و چه میانسال)، به 7 تا 9 ساعت خواب شبانه نیاز داریم. این یک باور غلط است که هر چه بزرگ تر شویم، احتیاج به خواب کمتری داریم. به دلیل همین باور غلط است که بسیاری از افراد مسن، برای کمبود خواب شان دنبال علت نمی گردند. برخی از افراد مسن، به علت بیماری کمتر از حد نیازشان می خوابند. همچنین برخی از داروها با خوابیدن تداخل می کنند.
5- برخی افراد فکر می کنند که اگر در طول روز احساس خستگی کنند، باید مدت بیشتری در شب بخوابند. این مساله درست نیست. اگر فردی 7 تا 9 ساعت در شب بخوابد و بعد دچار خستگی گردد، باید دلیل این خستگی را در جای دیگری جستجو کند. برخی از آشفتگی های خواب، کیفیت خوابیدن را به هم می زنند، حتی اگر 7 تا 9 ساعت خوابیده باشید. بسیاری از داروها باعث بروز خستگی می شوند.
اگر شما به اندازه کافی خوابیدید، اما هنوز احساس خستگی کردید، می توانید ورزش کنید و یا در مقابل نور آفتاب قرار گیرید. اگر با این روش ها خستگی تان از بین نرفت، به پزشک مراجعه کنید
6- معمولا در روزهای تعطیل، بسیاری از افراد بیشتر می خوابند تا کم خوابی روزهای قبل را جبران کنند. وقتی که شما 1 تا 2 روز بیشتر از حد معمول بخوابید، برای روز سوم که می خواهید سرکار بروید، بدن تان سردر گم است و در حقیقت در این دو روز تعطیلی، کیفیت خواب شما کم شده است. پس، بهتر است در شب های تعطیل هم 7 تا 9 ساعت بخوابید تا در روزهای بعد، دچار خواب آلودگی نشوید.
7- چرت زدن در طول روز مفید است، زیرا باعث عملکرد بهتر بدن می گردد. همچنین انجام کارهای ذهنی و فکری را بهبود می بخشد. چرت زدن، سریع به خواب رفتن را نیز می آموزد. چرت زدن بیشتر از یک ساعت و یا بعد از ساعت 3 بعد از ظهر، خوابیدن در شب را مشکل می کند.
8- خروپف در هنگام خواب، می تواند نشان دهنده وجود مشکلات جدی مانند آپنه خواب باشد. اگر شما دارای خروپف شدید و بلند هستید، حتما به نزد پزشک بروید. درمان این مشکل بسیار راحت است و باعث می شود که در طول روز از انرژی زیادی برخوردار باشید.
9- نگرانی و استرس بر کیفیت خواب اثر دارد. بی خوابی نیز از عوامل تاثیر گذار بر خواب می باشد. داروها و بیماری هایی نیز وجود دارند که بر خواب اثر دارند، از قبیل: افسردگی، عصبانیت، آسم، ورم مفاصل و ... .
خوابیدن کودک
10- کودکان با بزرگسالان متفاوت هستند. کودکان نیاز به مقدار بیشتری خواب دارند. کم خوابی در کودکان باعث خستگی آنها می شود. کودکانی که دچار کمبود خواب هستند، دچار مشکلاتی در توجه و رفتار نیز می شوند.
کودکان و نوجوانان به چه میزان خواب نیاز دارند؟
اعداد زیر کل ساعات خواب مورد نیاز کودک در یک شبانه روز را نشان می دهند.
سن کودک
مقدار خواب بر حسب ساعت
تولد تا 6 ماهگی
16 تا 20
6 تا 12 ماهگی
14 تا 15
1 تا 3 سالگی
10 تا 13
3 تا 10 سالگی
10 تا 12
11 تا 12 سالگی
10
نوجوانان نیز به 9 ساعت خواب در شب نیاز دارند.
آپنه خواب چیست؟
در حالت عادی، راه های هوایی (تنفسی) باز هستند. راه های هوایی شامل: بینی، دهان، گلو و نای می باشند. این راه ها باعث ورود اکسیژن (به هنگام دم) به بدن و خروج دی اکسید کربن (به هنگام بازدم) از آن می شوند.
حال اگر راه هوایی مقداری بسته باشد، هر هوایی که می خواهد از آن عبور کند و وارد ریه ها گردد، با خرناس همراه است. در این صورت مقدار اکسیژن خون کم می شود و به مغز فرمان می دهد که با دهان نفس بکشیم.
به طور کلی، اگر منطقه ای از مغز که اعمال تنفسی را کنترل می کند، پیغام درستی را به عضلات تنفسی نفرستد، آپنه خواب رخ می دهد. فرد خوابیده، اگر دچار وقفه در تنفس گردد و یا تنفس عمیق نداشته باشد، آپنه خواب ایجاد شده است.
وقفه تنفس می تواند به مدت چند ثانیه و یا دقیقه باشد. غالبا، این وقفه 1 تا 100 بار در یک ساعت اتفاق می افتد. بعد از این وقفه کوتاه در تنفس، فرد خرناس بلند می کشد.
آپنه خواب
آپنه خواب معمولا شرایطی را به وجود می آورد که موجب اختلال در خوابیدن می گردد. این افراد، خواب عمیق ندارند. این مشکل باعث می شود که کیفیت خواب کم شود و شخص در طول روز احساس خستگی کند.
ولی خود فرد نمی فهمد که دچار آپنه خواب شده است، زیرا فقط در خواب، مشکل مشخص می گردد. خانواده و همسر اولین کسانی هستند که متوجه این مشکل می شوند.
این مشکل، بیشتر در افراد چاق دیده می شود. اما برای هر شخصی ممکن است پیش آید. برای مثال کودکانی که دارای لوزه بزرگ می باشند، نیز می توانند دچار آپنه خواب گردند.
این نکته را بدانید که خداوند شب را برای آرامش ما آفرید، پس قدر این موهبت را بدانیم و از آن استفاده کنیم، که بعدها پشیمان نشویم. امیدوارم همیشه خواب آرامی داشته باشید.